مفاهيم سنتي معماري و شهرسازي ايران -قسمت دوم
 
کلانشهر ایرانی

مفهوم سطح

گفتيم كه در درون سلسله مراتب تعاريف مربوط به فضا ، اشكال بوسيله سطحهاي خود محدود مي شود . از آن حيث ، سطحها ميتوانند وظايفي دوگانه انجام دهند و از لحاظ جسماني ميتوانند شكل را محدود كنند و از اين جهت ميتوانند فضاهاي گسترده و نامحدود زميني را تبلور دهند ، و از جهت عقلاني ميتوانند با تكامل و گسترش صفات و مميزات متعالي خود ، روح انسان را به مراحل اعلاي واقعيت كه در وراي فضاهاي آفيده انسان قرار دارند رهنمون شوند .

مميزات و صفات متعالي سطحها در هر يك از طرق زير جلوه گر مي شود و از اصالت ذاتي و غناي موادي كه بكار گرفته مي شود ، از طريق شكل و هيات سطح و زينت و آرايش آن و از تركيب اثرات تزيين صورت و بكار گرفتن مواد اصيل و عالي . كيفيت متعالي مواد نتيجه تركيب و تلفيق اجزاء آن و درجه روشني و تيرگي آن و استعداد ذاتي آن براي شيفته كردن و مدهوش ساختن ذهن وقاد و تفكر گرا است . يك قطعه مرمر شفاف با جلوه گر ساختن اشكال گوناگون خود احساسي سرد وانعطاف پذير است ولي تيرگي آن بر ذهن ما سنگيني ميكند و ان را به ستوه مي آورد پس از در اينجا حنبه هاي تكميل كننده آهن رابايد جستجو كرد تا ثقل ذاتي ان خفت گيرد و سطح تيره و كدر آن شكل قوام يابد و بتواند سايه افكني كند و سايه بيافريند و نور روشن را جذب كند و بديگر سخن  آنگونه دگرگوني هايي كه براي اهن براي رسيدن به هم اهنگي و تناسب كامل ضروري است بايد جستجو گردد فنون بدست آوردن اين حالت ، تعادل گرائي هاي طبيعي هندسي و هم آهنگ  به وجود آورده است ،‌انتخاب موادي كه بدون دگرگوني هاي زائد نمودار طبيعتي اصيل و شريف باشد ابتدايي ترين و طبيعي ترين روشهاي به وجود آوردن  تعادل است در اينجا گونه ميانه روي و صرفه جويي در مواد آشكار است .كه نتيجه ضروري و گريز ناپذير خود ان مواد است . در مورد چوپ غالباًچوب هايي كه داراي رگه هاي غني است به كار ميرود . نحوه تركيب اجزا نتيجه خود طبعت و ماهيت مواد است .روشهاي هندسي دو يا چند ماده را در طرحهايي يگانه يا چند گانه كه به ويژگي طبيعي مواد و نيز به كيفيت متعالي اشكال و سطوح فراهم امده به هم مي آميزند . در اينجا اشكال نيرومند ساختماني كه با قوانين هندسي به وجود آمده است از طرحهاي هندسي طرحهاي خود نيرو ميگيرد  ، طرحهاي آجري قبه شمالي مسجد جامع اصفهان و بقعه پادشاهان ساماني در بخاراو مقرنس هاي گچي ايوان گوهر شاد در مشهد نمونه بارزي از اين نظام هندسي هستند . از ويژگي هاي ممتاز شيوه ( هماهنگ) تركيب و تلفيق سيلان طبيعت با تغيير شكل هندسي سطح هاست . در اين شيوه  ساختمن مواد تاثرات بصري و ذهني را به وجود نمي آورد ، بلكه هدف جستجوي طرحهاي ططبيعي و كيفيت رنگ سطح ها دردرون يك هيئت جامع هندسي است .جنبه تعالي با بكاربردن طرحهاي طبيعي كه فضا را پر نميكند و در چند سطح گوناگون بصورت برجسته در زمينهايي پذيرا يا خنثي گسترش يافته اسيت و به شكل خانه هاي هندسي قرارگرفته است يژبه وجود مي آيد . طاق سردر مسجد شيخ لطف اله در اصفهان نمونه اي از نمونه هاي بسيار از فن تزئين سطح است ، ظرافت بخشيدن اشكال هندسي با طرح و رنگ چنان بدست مي آيد كه هم اثر آفريننده را توازن مي بخشد و هم اينكه در كيفيت آن درجات مختلف را به وجود مي آورد

. تعالي بخشيدن و اصالت دادن به سطح ها از طريق دگرگوني ماده آن هدف و مقصد اصلي آرايش سطح هاست زيرا فقط از اين طريق ثقل و سنگيني ماده را از بين برد اين قانون كلي كلي خواه در معماري ، آثار عظيم تاريخي و خواه در نقشه قالي و يا در سيني هاي كوچك برنجي صدق ميكند .

نتيجه آن دور كردن شيئي از تاويل و تفسير درون ذهني و موهوم قراردادن هنر در سلطه امور جاودان و ابدي است .

ديوار با بافتهاي آجرو ملات و طرحهاي گچ و طرحهاي رنگارنگ كاشي ها دگرگون ميشود برروي طاقها و قبه ها طرحهاي هندسيو گلدار كنده شده است  كه نمودار بروج ستارگان و خورشيد با اشعه پرفروغ آن و مندل هاست تا بتوانند از ثقلي كه آنها را از نظام الهي به دور ميدارد بگريزند . اين هنر بدين گونه فضارا از ثوري محسوس ميكند كه عقل و ذهن انسان را به وراي فضاي محدود و به درجه اعلاي شعور و. آگاهي و به جهان بي نهايت فرامي خواند . سطح هاي درون شهر مانند پوستي كه هم ساختمان اصلي را ميپوشاند و هم آنرا آشكار ميكند گسترش و كمال يافته است . همانند پوست آنرا كه ظاهرا " ساده است ، غناي هر دو  فقط در درون آنها ظاهر ميشود كه در آن تخم هاي ظريف و يا دورنگ حقيقي آن نهفته است .همچنين در درون دورنماي شهر سطح هاي گسترده غالبا" با فضهاي اصلي و مركزي در ميدان ديد انسان پيوستگي دارد در درون جرم سه بعدي شهر پوشش تزئيني فقط در شكل هاي منفي كه در فضايهاي مثبت كنده شده است و در شكل برجسته كنبد ها ومناره ها  كه چون علامات مشخصي در ميدان ديد انسان در فضا قرارداد دارند يافت ميشوند . اين تاكيد و توجه به درون و باطن در سير مركز گراي انسان به سوي مهبط  روح در معماري و در آفريده هاي طبيعت جلوه گر شده است اثر بخشيده است . انسان در اينجا اين گفته عربي را به ياد آورد كه باطن را جستجو زيرا بهشت در باطن انسان است .

 

ابعاد تمثيلي

     سطحهاي كف اتاق ، ديوار و سقف هر يك نمودار هدف و غايت خاصي است و هر يك مثل و نمايشگر مفهوم عرفاني خاصي است .

در درون سلسله مراتب ابعاد مربوط به سطح طرحها در افزودن معني و ژرفاي آن سطح سيهم هستند و در عين حال سطحهاي گوناگون را به يكديگر پيوند مي دهند . هر سطحي بوسيله سطح بالاي آن محصور ميشود . در بوسيله ديوار ديوار با سقف و سقف با آسمان و همه بصورت مجموعه اي واحد در يك سلسله مراتب جلوه گر ميشوند . كف اتاق بصورت بعد افقي در معماري نمودار و مثل زمين و سطح خنثي است كه بر آن عالم صغير قرار دارد . از كف ساده افقي تا مفهوم تخت يك سلسله و نظام كاملي از طرحها بوجود آمده است . ديوار رمز و تمثيل بعد سوم و متعالي فضاست كه در آن جهت عمودي مطابق با محور وجود است . ديوار كه مترادف با انسان است جايگاه روح فضاي مشخصي مي شود . ديوار بمنزله پايه طاق است و سطح آن بايد داراي ويژگي هاي سبكي و تحريك كلي كه مخالف با طبيعت مادي آن كه حامل ثقل جاذبه بسوي مركز زمين است ، باشد .

پس صعود عمودي صورت براي دريافت دريافت ثقل جاذبه كه در جهت مخالف فرود ميآيد ۀ نمونه طرح يك ديوار است و يادآور عروج روح انسان وووصول آن به روح كلي است . سقف نمود طاق آسمان است و جايگاه روح نقطه ايت كه طاق بالارونده به اوج خود ميرسد و طاق

فرود آينده سير خود را بسوي جهان ارضي و عالم ملك آغاز ميكند ، از اين بررسي و تحليل ميتوان دريافت تار و پود معنوي آنست كه طرحهاي كلي را بهم پيوند ميدهد و در عين حال پيدايش كثرت در طرحها و صورتها را كه تجلي گر صفات گوناگون وجود مطلق هستند سبب مي شود . براي اينكه اين تفسيرهاي تمثيلي و تاويلات معنوي حيات و خلاقيت شكوفان شود و وحوتي كه انسان در آرزوي آنست شكل گيرد به پايه و شالوده اي وسيعتر نياز است .

در اينجا بايد سهم را كه تعليم و تربيت در جوامع سنتي به عهده دارد ياد آور شد . اصل و اساس آن راهنمايي و دلالت انسان در مراتب و درجات مختلف تحقق دادن علم ذاتي و وحي آسماني و در نتيجه وحدت بخشيدن جامعه است . نام تعليم و آموزش سنتي از شالوده و بنياد جامعه يعني آنطور كه در اصناف تجسم يافته است آغاز مي شود و در مدرسه گسترش مي يابد و بلاخره در قطب معنوي خانقاه كه با سنت عرفان و تصوف كه همان تعاليم باطني اسلام است ارتباط نزديك دارد ، به اوج خود ميرسد . اين اشتراك نظر است كه در پيدايش وحدتي كه در هنر و معماري گذشتگان بچشم مي خورد مؤثر بوده است . يكي از نتايج عمده اين نظام آموزشيتربيت مهندس است همه اصول كلي و تعاليم اين نظام را مجسم ساخته اند . بررسي در سير تطور و گسترش معماري در جهان اسلام و كوشش آن براي ايجاد وحدت در مسكن انسان سه نظام متفاوت طبيعي هندسي و هم آهنگ ( هارمونيك ) را متمايز ساخت . هر يك از اين نظامها بر ديگري متكي است ولي مانع پيشرفت و كمال نظامهاي

ديگر نمي تواند بود . چون هر يك از اين نظامهاي نامبرده حتي امروز به چشم مي خورد . آنها سه روش بنيادي و اساسي هستند كه بوسيله آنها انسان كه به محيط پيراموني خود را شكل ميدهد ، نظام طبيعي بوسيله كساني گسترش و تحول يافته است كه چو باديه نشينان و روستائيان به طبيعت نزديك هستند و ان نتيجه و حاصل ارتباط و پيوستگي ناآگاه انسان با قوانين كلي طبيعت است . نظام هندسي آفرينش آگاهانه طرحهاي نا آگاه نظام طبيعت است و ان از ويژگي هاي قديمي ترين شهرهاي انسان است و نمودار ظهور وحدت است . سومين مرحله در سير تطور معماري پيدايش و تكوين نظام هم اهنگ  ( هارمونيك ) است . بطور اجمال ، اين مرحله عبارتست از ظهور وحدت در كثرت ، با استفاده از اشكال هندسي كه در طرحهاي طبيعي در قالب هندسه اي مافوق جهان آگاهي به يكديگر پيوسته است . در ايران دو شيوه معماري كه چون دو قطب مخالف هستند ، به وجود آمده است . اساسي ترين آنها وحدت  را با حداقل واژه ها و با استفاده از مواد ، رنگ ها و اشكال محدود بيان مي كند . دراين شيوه ها اساساً سعي بر ان است كه يك صورت را كه از ماده اي واحد ساخته شده است برگزينند و سپس با تكرار و تكميل اين صورت وحدتي آشكار ، آنگونه كه در نظام هندسي مشهود است به وجود آورند.

 ،برعكس وحدت را ميتوان بشيوه اي ديگر با استفاده از حداكثر واژه هاي معماري و آنطور كه در نظام هم آهنگ آشكار است ، بدست آورد  وحدت در اين نظام به مرحله اي ديگر از كمال معنوي و زيبايي دست يافته است. طبيعت اشياء چنان است كه انسان هميشه بين بسيط و مركب در حركت است . اوگاه تجزيه ميكند  و گاه تركيب ، ذهن تفكر گرا هميشه وحدت را در كثرت و كثرت را در درون وحدت جستجو ميكند .

شهرهايي كه به شيوه هماهنگ (هارمونيك ) ساخته شده است ، از مفاهيمي تطور يافته است كه هنوز ديوار را كه داراي شكلي مثبت در فضا بود حفظ كرد . اين شهرها مفهوم مركز را حفظ ميكرد ولي مركزي كه چون نقطه اي واحد در زمان حركت ميكند و خط يا پديده خط مانند بازار را به وجود مي اورد . اين جهت گرايي يسوي يك نقطه متحرك يك مفهوم شهرسازي زنده تر و حياتي تر بوجود آمده است كه رشد و دگرگوني را چون پديده هاي طبيعي پذيرا ميشود و در عين حال عينيت و هويت خود را با تصوير مثالي جهان حفظ ميكند . عقيده چنين است كه انسان به  به بهترين وجه در محيطي ميتواند زندگي كند كه جوابگوي نيازهاي اساسي و فطري او باشد . بنابراين شهر از لحاظ شكل و وضع كلي خود از ساختمان بدن انسان با تشابه معكوس با عالم كبير ارتباط دارد ، تقليد ميكند .

از حيث نقشه شهر ميتواند بطور نامحدود با عناصر و اجزاء هندسي متكثر و بيشمارخود كه چون برگها بر شاخه هاي درخت با ان پيوسته اند ، گسترش يابد . بازار در شهرهاي سنتي از حول و حوش كاخها آغاز ميشود و سلول وار با يك طرح و نقشه طبيعي در جهت مسجد جامع ، كه قلب تمثيلي شهر است ، به پيش ميرود و تا مدخل يكي از دروازه هاي شهر ادامه مي يابد . چون بازار گسترش پيدا كند ستون فقرات حياتي و خط  سير اوليه شهر پديدار ميشود در حاليكه كوچه ها ، چون مسير خط سيرهاي ثانوي هستند كه به بدنه شهر منتهي مي شوند و چون دندهايي بين ستون فقرات جاي دارند . در درون اين ساختمان و در نزديكي مركز اسكلت شهر عضوهاي حياتي يا مراكز فضايي شهر ، گرمابه ها ، مدارس ، كاروانسراها و انبارهاي غله ، نانوايي ها ، آب انبارها ، قهوه خانه ها و دكه هاي بيشماره بازرگانان و صنعتگران قرارگرفته است حياطهاي باز آنرا ميتوان چون ريه هاي آن بشمار آورد كه به شهر اجازه تنفس ميدهد . اين شكل حياتي نمايشگر وحدت ديني ، سياسي ، اقتصادي و اجتماعي جامعه سنتي است . ديوارها و دروازه هاي شهر حجم بدنه شهر را مشخص مي سازد و از آن محافظت ميكند .به مرور زمان شبكه خط مانند بازار گسترش يافته و مناطق مسكوني از مهره هاي ستون فقرات منشعب ميشود . ديوار كهنه چون پوست مي افتد و جلد تازه اي آنرا در برميگيرد .هويت و مكان مشخص انسان و شهر او و جهان او بار ديگر استقرار مي يابد .ولي چگونه اين اجزاء مختلف جسماً با يكديگر ارتباط دارند و چگونه وحدت در كثرت تجلي مي كند ، اين پيوستگي اوليه از مفهوم فضاي مثبت كه با استفاده عميق از هندسه و رياضيات نيرو ميگيرد . ناشي ميشود . در درون شكل مثبت كه چون جرمي سه بعدي همانند ساختمان بدن انسان است . فضاي مثبت سلسله اي از حجمهاي هندسي و منفي را به وجود مي آورد يك معماري دروني است كه ساختمان شهر را حفظ ميكند و از آن جدا ناپذير است . اشكال بيروني چون منارهها فقط بعنوان علامت هاي مشخص و نمايان كه بر وجود فضاهاي دروني گواهي ميدهند . وجود دارند . عمل خلاقه كمتر بوجود  اشياء در زمان توجه دارد دارد . بلكه نظر ان به نگهداري و حفظ فضا معطوف است . بنابراين در جهان بيني منظم و هم آهنگ جوامع سنتي ،انسان بين جهان بزرگ پيرامون خود و جهان كوچك وجود خود در حركت است . مفاهيم و تصورات او درباره معماري و شهرسازي در نيمه راه بين اين دو قطب قرار دارد و در ساختمان خود بيان ميشودبا يكديگر اختلاف دارند ولي « چرايي » همه افرينش ها يانسان و جنبه هاي اركان و اصول تمثيلي هر دو جهان را وحدت مي بخشد . دست آفريده هاي او تبلورهايي است از صور زماني كه انعكاس و بازتاب عالم مثالي و ملكوتي است ، گرچه قصد اساسي در آثار خلق شده همانند است ولي اين آثار از حيث شدت و ضعف مواد شيوه و كميت كه به سبكهاي گوناگون منتهي مي شود ، با يكديگر اختلاف دارند – بنابراين طرز فكري كه مينياتور ايراني پر نقش و نگار و معماري مسجد جمعه و خود شهر اصفهان را به وجود آورده است ، همه داراي شيوه هايي واحد است و فقط در نحوه بيان و آنچه كه نهفته ان براي هميشه يكسان باقي مي ماند .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           

درباره وبلاگ


وبلاگ شخصی احمد نجفی دانشجو رشته معماری و شهرسازی
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کلانشهر ایرانی و آدرس metropolis.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







آمار بازدید:

بازدید امروز : 68
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 68
بازدید ماه : 138
بازدید کل : 21079
تعداد مطالب : 41
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

چاپ این صفحه